ز آب بصر کن دل و جان شست وشوی
رکن حجر را تو ببوس وبگوی
ای تو خداوند غفور و رحیم
بنده مسکین توام ای کریم
آمده ام خانه ات ای کردگار
حرمت این ملتزم ومستجار
توبه ما را ز کرم کن قبول
حرمت پیغمبروآل رسول
دست من از لطف بگیر ای خدا
تا شوم ازهر چه پلیدی جدا
بنده شرمنده نادان منم
گمره و سر گشته و حیران منم
آگهی از باطن این بنده ات
بنده بیچاره و شرمنده ات
گر تو نبخشی ز کرم ای کریم
کیست نجاتم بدهد از جحیم؟
آمده ام خط امانم بده
نور و ضیایی به روانم بده
کبرو غروری که مرا در سر است
مایه شرمندگی محشر است
خالق غفار و علیم وقدیر!
کبرمرا از سر من باز گیر
بعد برو پشت مقام خلیل
عرض ادب کن تو به رب جلیل
گوی خدایا به نیاز آمدم
بنده ام و بهر نماز آمدم
بعد ز زمزم دو سه جامی بنوش
تا بفزاید به سرت عقل و هوش
بعد به اخلاص برو بر صفا
سعی به جا آر به صدق و صفا
بعد که تقصیر نمودی بیا
بردر بیت الحرم کبریا
باز بگو ای حرم کردگار
ای تو خلیل الله را یادگار
کرد به صد شوق بنایت خلیل
ز امر خدا با نظرجبرئیل
زادگه شیر خدا حیدری
از همه روی زمین بهتری
بکه معبودی و بیت الحرم
مرکز هر نهضتی وهر قیام
هر که به طوف حرمت بار یافت
عزت هم صحبتی یار یافت
سر طواف تو ولای علی است
حرمت نامت ز ازل از علی است
|