سلام کعبه! سلام آستان سبز ســجودم شاعر : بهجت فروغی مقدم
ابیات :
سلام کعبه! سلام آستان سبز ســجودم
سلام قبلهی من! هستیام! تمام وجودم
سلام عشق نجیبی که صاف و ساده و پاکی
فــدای نیــم نگاهــت تـــمــام بــــود و نبــودم
شب است و بستهام احرام اشک را به نگاهــم
شب است و منتظر یک طواف، کشف و شهودم
رسیدهام به تو در اوج عشق و شور و تعزّل
رسیدهام به تو دراولـــین پــگــاه صــعــودم
زلال و ساده و بی پرده میسرایمت امشب
پس ازگذشتــن عمری که پرده دار تــو بودم
دلم کــبوتـرکی بــود از نــژاد تــحیــر
که سر بریدهام آن را در آستان ورودم
به زیر بارش چشمان آشنای تو امــشـب
چه پاک و آبی و آرام و مهربان شده بودم!
مرا کبـوتر این گنبد ستاره نشــان کـن
که روی بام تو معنا شود فراز و فرودم
رسیده لحظه بدرود و مثل لحظه احرام
دوباره درتـب لبیک، درگــرفتــه وجــودم! |